کد مطلب:245378 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:327

در بیان شئون کمالیه حضرت جواد
قبل از اینكه در شئون كمالیه حضرت جواد الائمه سخن بگوئیم لازم دانستیم كلمه ی (جواد) را تفسیر و معنی نمائیم ببینیم جواد یعنی چه و چرا جواد مطلق منحصرا خدا است و نیز بدانیم مظهر جواد مطلق كیست؟

جواد از ماده ی جود است لغتا و در عرف اهل معرفت جود عبارت است از افاده ی ماینبغی لا لعوض و لا لغرض بنابراین آن جود و بخششی كه بدون عوض و غرض باشد واقعا آن را جود گویند و خدا را كه جواد می گوئیم بدین لحاظ است كه در جود و بخشش او هیچ عوض و غرضی متصور نیست پس جواد مطلق خدا است و در دعا می خوانیم (انت الجواد) و غیر از خدا هیچكس مصداق جواد مطلق نیست.

زیرا غیر از خدا هركس جود و بخششی نماید خالی و عاری از عوض و غرض نمی باشد منتهی این جود و بخشش ممكن است به عوض و غرض حسی و جسمانی باشد یا به عوض و غرض وهمی و خیالی باشد یا به عوض و غرض عقلی باشد یا به عوض و غرض الهی باشد اما اول كه جود و بخشش به عوض و غرض مادی و جسمانی است مانند كسی كه بخشش می كند از مال خود به دیگری و انتظار عوض از طرف در برابر این اعطاء دارد و دوم مانند كسی كه جود می كند اما غرضش از این جود و بخشش مدح و ثنای او است كه مردم او را بستایند و زبان به مدح او گشایند كه عجب انسان سخی و با بخششی است این شخص لیاقت و شایستگی مقامات و ریاست دارد چه خوب است فرماندار و



[ صفحه 306]



استاندار و یا سمت وكالت و نمایندگی ملت را در مجلس شورا و یا عنوان و مقام و منصب دیگری به او بدهند و حال اینكه انسان عاقل داند كه مقام و ریاست دنیوی جز وهم و خیال چیز دیگر نیست.

پس جود و هبه و اعطاء اینگونه كسان به عوض و غرض وهمی و خیالی است و منظور و مقصودی از این جود و بخشش جز به رسیدن مقام و منصب وهمی ندارند.

اینگونه كسان گوئی به مقام بلوغ عقلانی نرسیده اند چه اگر عاقل حقیقی بودند دنبال وهم و خیال نمی رفتند (العقل ما عبد به الرحمان و اكتسب به الجنان).



عقل سوی در اله برد

نه سوی نفس و مال و جاه برد



و به قول مولوی در كتاب مثنوی:



خلق اطفالند جز مست خدا

نیست بالغ جز رهیده از هوا



لمؤلفه



خلق اطفالند جز عشاق حق

بالغی نبود بجز مشتاق حق



سوم كه در جود و بخشش عوض و غرض عقلانی منظور است مانند كسی كه عطا و بخشش می نماید از آنچه دارد به جهت طلب ثواب جزیل در راه خدا و به لحاظ اجر اخروی و وصول به لذات بهشت جسمانی از حور و قصور و اطعمه و اشربه آن چهارم آن جود و بخشش و اعطائی است كه عوض و غرض الهی در آن منظور است و این عالی مرتبه ی جود و بخشش است زیرا صرفا و خالصا لمرضات الله است و رضا و خوشنودی خدا مقصود در این جود است اما در عین حال در قبال عوض و غرض است و آن قرب به حق متعال و تشبه به آن



[ صفحه 307]



جواد مطلق است.

نمونه اش را در كسانی می یابیم كه ذات ذی الجلال و الاكرام در قرآن در سوره ی انسان مادح آنان است لقوله تعالی : و یطعمون الطعام علی حبه مسكینا و یتیما و اسیرا، انما نطعمكم لوجه الله لا نرید منكم جزاء و لا شكورا (آیه 8 و 9 سوره دهر) ایشان بر حب و دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر طعام می دهند و منظوری در این اطعام جز رضای خدا ندارند می گویند (ما كه این جود و بخشش را نمودیم) و به شما طعام می دهیم از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی طلبیم، (حب مالله عطالله و بس).

پس به طوری كه ملاحظه شد در این اقسام چهارگانه از جود تمام عوض و غرض در كار بود و چنان نبود كه هیچ یك بدون عوض و غرض باشد.

حال چرا جود به معنای (افاده ی ما ینبغی علی ما ینبغی لا لعوض و لا لغرض) منحصر بذات یكتای الوهی است و مصداق جواد مطلق خدا است و بس؟

به لحاظ اینكه غیر از خدا هیچ كس كامل مطلق نیست بلكه كامل مطلق بالذات و الاصاله منحصرا خدا است كه غنی مطلق است كما اشار الیه نص الكتاب الالهی: یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید (آیه 15 سوره فاطر).

بنابراین اگر جود خدا به عوض و غرض زائد بر ذات او باشد العیاذ بالله تكمیل در ذات و صفات او لازم آید و این منافی باغنای مطلق اوست چه خدا صمد است و بسیط الحقیقة و كل الكمالات الذاتیه و الصفاتیه و الفعلیه است.

پس معلوم و روشن شد كه جود از ناحیه ی خدا فقط بر سبیل عنایت و فیض است زیرا خدا فیاض علی الاطلاق و جواد مطلق است فهو الجواد فی الحقیقه .



[ صفحه 308]